وب گیتاریست
- وب جاو
نقش رستم
تدفین در ایران باستان، رازهای بسیاری در خود پنهان دارد. گر چه باستانشناسان با بازگشایی قبور با مرگ انسانها رودررو میشوند اما رازگشایی از آنها، از زندگی آن روزگار پرده برمیدارد.
به گزارش ایسنا، ماهنامه سرزمین من در ادامه نوشت: «در ایران باستان هر قومی با توجه به عقیده و مکانی که میزیست، نوع خاصی از تدفین داشت. تدفین و روشهایش روایتگر باورهای دینی، روابط اجتماعی، اقتصادی و طبقات اجتماعی و سبک زندگی جامعهای هستند که در آن ظاهر شدهاند.
آتش سپاری
شعلههای سرکش آتش چپ و راست میشوند و خاکستر با خاکستر میآمیزد. شاخههای کوتاه و بلند هیزم و جسم بیجان اموات در کنار هم طعمه آتش میشوند تا نه فساد آنها را مبتلا کند و نه آنها مبتلای چیزی جز آتش زندگیبخش و زندگیسوز شوند. کسی نمیداند ایرانیهای هزاران سال پیش از میلاد، تا چه زمانی اجسادشان را به آتش میسپردند اما هستند تپههای کوچک و بزرگی که نامشان گواه ماهیتشان است؛ «کولتپه». تپههایی از خاکستر که تنها هیزم و خاک ندارند، بقایای ظروف و اشیایی را در خود نگه داشتهاند که هزاران سال پیش در کنار اموات گذارده میشدند تا شاید روزی به کارشان بیاید؛ روزی که دوباره زنده شوند و جانی تازه بگیرند.
ظرف ابدی
وقتی صاحبخانه جان نداشت، ساده و پرآذین، سالم یا معیوب، تکی یا جفتی، تفاوت چندانی نداشت. خانه ابدی او این بار دامان خاک نبود. خمرهای سفالین بود به قد و قامت نشسته متوفی تا بتوان او را در حالت جنینی در خمره قرار داد. سوگواری که بر پا میشد، جسد را به حالت جنینی در درون خمره میگذاشتند و تعدادی از اموال یا مایحتاجش را درون خمره جای میدادند تا شاید روزی به کارش آید. این تدفین، زاده اعتقادی بود که به تولد اولین انسان نظر داشت؛ چرا که باستانیان معتقد بودند اولین انسان از دامان زمین به دنیا آمده است. به همین علت اجسادشان را به همان حالت جنینی به دامان زمین میسپردند اما این در خمره گذاردن جسد علت دیگری هم داشت. جسم بیجان در تمام ادیان و ادوار ناپاک بود و آلوده. این آلودگی نباید به زمین نشت میکرد و درون خمره گذاشتن جسد، شیوه رایجی بود. البته گاهی هم جسد در جایی دیگر به آفتاب و هوای آزاد سپرده میشد تا از گوشت خالی شود و استخوانهایش به این خمرهها منتقل و دفن شوند. این خمرهها اغلب برای نوزادان و کودکان نابالغ استفاده میشدند و کمتر برای بزرگسالان. بزرگترها گاه در تابوتهای سفالین گذاشته و زیر درپوشی از سنگ یا سفال دفن میشدند.
شهر مردگان
ایرانیهای عصر آهن، یعنی حدود ۳۵۰۰ سال پیش به دنیای پس از مرگ اعتقاد داشتند و به همین علت هم مایحتاج حیات واپسین را همراه رفتگانشان دفن میکردند. آنها اجسادشان را به شکل جنین در رحم مادر دفن میکردند و از سوزن و انگشتر و سرنیزه تا انواع زیورآلات، کاسه، بشقاب، عودسوز و حتی خوردنی و آشامیدنی را در کنارشان میگذاشتند. البته هنوز هم کسی مطمئن نیست این اشیاء برای جلب رضایت اموات در کنارشان دفن میشده یا برای دفع شر یا حتی برای منع استفاده دیگران از اموال متوفی. پیش از آغاز شهرنشینی این اجساد در حفرهای در کف خانه دفن میشدند و بعد از ساخته شدن شهرها، در قبرستان. محلی در حاشیه شهر با گودالهایی که پذیرای اجساد عصر آهن بودند و به خاطر اجساد مدفون در بسترشان مورد احترام. گاه حتی به همین علت در کنار محلی سرسبز یا رودخانه دفن میشدند تا قدری از این لطافت و زیبابی نصیب امواتشان شود. این قبرستانها از «هفتوانتپه» آذربایجانشرقی تا «مارلیک» در شمال و «قیطریه» در تهران و از «سگزآباد» قزوین تا «سیلک» کاشان کشف و شناسایی شدهاند و شکل و شمایل و حالت تدفین اجسادشان ثبت و ضبط شده است.
برج خاموشان
جان از بدن که میرفت، ناپاک بود و دیگر کسی آنرا لمس نمیکرد تا نعشکشها سروشخوان جسد را پوشانده و در تابوتی آهنین حمل کنند و تا برج خاموشان ببرند؛ برجی نه چندان مرتفع از گل، گچ و سنگ با دیوارهایی قطور و بر بالای بلندی. دخمه زرتشتیان را برج خاموشان مینامند که در حوالی یزد قرار دارد؛ برجی که برای میزبانی اجساد زرتشتیان با حلقههای سنگی تقسیمبندی شده است. بزرگترین حلقه برای مردان بود و حلقه بعدی مختص زنان و حلقه سوم ویژه کودکان و آخرین و کوچکترین حلقه برای استخوانها بود. قبل از ورود به برج صورت متوفی را باز میکردند تا برای آخرین بار خانوادهاش او را ببینند و زمزمهکنان با او وداع کنند. جسد بیجان را به برج برده، سرش را روی سنگ، رو به جنوب میگذاشتند و عریانش میکردند. لاشخورهای منتظر به محض بیرون رفتن نعشکشها به جان جسد میافتادند و تمامش میکردند تا بنا به عقیده زرتشتیهای ایران باستان، نه خاک و آب و نه حتی آتشآلوده نشوند. وقتی لاشخورها و کرکسها استخوانها را از گوشت پاک میکردند و آفتاب آنها را کاملا میخشکانید، راه های تدفین در ایران باستان این استخوانها جمعآوری میشده، در چاه «استودان» ریخته میشدند؛ چاهی که در آن استخوانهای فقیر و غنی، جوان و پیر همه در کنار هم تجزیه شده به خاک باز میگشتند.
ظاهرا تعداد این دخمهها بسیار زیاد بوده، همانطور که «آبراهام جکسون» در سفرنامهاش مربوط به اوایل قرن بیستم میلادی میگوید: «روایتی قدیمی در میان پارسیان شایع است مبنی بر این که هنگامی که شاهان زرتشتی بر ایران فرمانروایی داشتند، هر یک از پرستندگان اهورامزدا در دوران زندگیش برای خود دخمهای میساخت تا چون جان سپرد، راه های تدفین در ایران باستان جسدش را در آن گذارند؛ این دخمههای شخصی را «دخمه تنبهتن» مینامیدند. در این میان مقبرههای موجود در تخت جمشید و نقش رستم داستان دیگری دارند که برای فهم آنها باید کمی در زمان به عقبتر برویم.
کوه گور
دستهای قدرتمند سنگتراشان آنقدر بالا و پایین میرفت و بر سینه ستبر راه های تدفین در ایران باستان کوه کوبیده میشد راه های تدفین در ایران باستان راه های تدفین در ایران باستان راه های تدفین در ایران باستان که عاقبت آرامگاهی از جنس سنگ در دل کوه حفر میشد تا صاحبان این قبور به جای این که به خاک سپرده شوند، به کوه سپرده شوند. کوه برای مادها تقدس داشت، مکانی امن و آرمانی برای اجساد آن دوران بود. پایداری و قداست کوه بهترین بهانه برای حفر مدفن در آن بود و وسیلهای برای نزدیکی به جایگاه ربالنوع و بهره بردن از تقدس آنها. کسی نمیداند این آرامگاههای سنگی قبل از مادها هم ساخته میشدند یا نه، اما آنچه امروز باقی است، راوی سبک معماری آن دوران است. گورهایی که در ادوار بعد راه های تدفین در ایران باستانشکل و جان تازه گرفتند و عظمت. البته گورهای مادی اغلب ساده بودند و کم آرایش. این گورها ایوان ورودی داشتند و سقف انواع مجلل آنها روی ستونهایی استوار میشد که گاه تنها نقشی برجسته بودند و گاه مستقل و حجیم. یکی از همین ستونها در گوردخمه «دائو دختر» کردستان، سرستونی دارد راه های تدفین در ایران باستان که با شمایل منحصر به فردش احتمالا منبع الهام معماران یونانی برای خلق سرستونهای ایوانیشان بوده است. این گورها گاه یک یا دو اطاق روی هم داشتند مثل آرامگاه «فرهاد و شیرین» در کرمانشاه و گاه اطاقهایی در کنار هم چون گوردخمه «فخریکا» که میزبان چندین قبر بودند. گوردخمهای هم چون «دکان داوود» طاقچههایی هم برای نذورات و هدایا داشته است، شاید برای ادای دین به متوفی یا دور کردن شرش. متوفی احتمالا سرشناسی بوده که برای تدفینش چنان آرامگاهی در دل کوه حفر شده است. این آرامگاههای متعدد مادی، اجداد قبور هخامنشی بودند؛ مقابری چون مقابر چهارگانه نقش رستم و مقابر صخرهای تخت جمشید.
«فرصت شیرازی» از سخنسرایان دوره قاجار، در «آثار عجم» آرامگاههای صخرهای تخت جمشید راه های تدفین در ایران باستان را این گونه وصف کرده است: «از عرصهگاه تخت چون به جانب کوه روند و به مقدار پانصد قدم بالا رفته در کمر، دخمهای است؛ آنجا قطعهای از کوه را مسطّح نمودهاند… در بدنه مذکوره، شکل چهار ستون را از کوه مجسّم کردهاند که خیلی برجسته است و بر سر هر ستونی، راه های تدفین در ایران باستان دو سر گاو است و بر بالای ستون و سرهای گاو، دو رسته آدم نقش نمودهاند… مثل این که تخت پادشاه را بر روی دست داشته باشند و بالاتر از آن آدمها، تمثال پادشاهی است ایستاده… مقابل پادشاه، رو به بالا، صورتی است که… آن را فروهر مینامیدند. پائین دو ستون از ستونهای چهارگانه مذکوره، سوراخی است مربّع که مدخل دخمه است… آنجا طاقی است که کوه را بریدهاند… در صفّهای که زمین این طاق باشد، دو حفره است… و اینها مقبرهاند… و بر سر هر یک از آن مقبرهها، سنگی انداخته بودهاند، بسیار عظیم به شکل مربّع مستطیل… لیکن آن سنگها را از روی قبر برداشتهاند و به کنار انداخته و بعضی را شکستهاند… بالجمله، به جای میّت، الحال به غیر از مشتی خاک و زبل حیوان، چیزی نیست.»
ظاهرا تفاوتی ندارد، مقبره در قعر زمین باشد یا در دل کوه، زمان و زمانه که بگذرند جز مشتی خاک و زبل حیوان چیزی باقی نخواهد ماند.
خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415
برچسبها: تدفینایران باستانآتش سپارینقش رستمشهر مردگانظرف ابدیکوه گور
آیین تدفین و قبور اشکانیان در باستان چگونه بوده؟ تدفین در امپراطوری بزرگ اشکانیان در باستان مطابق با فرهنگ بومی بود و مردمان باستان بر طبق آیین منطقه خود اموات خود را دفن می کردند. در زیر به برخی از این موراد اشاره میکنیم:
درشوشتر درگورهای سردابه ای و تابوت استفاده میشدو در شوش از تابوت استفاده میشد.
درکنگاور سه نوع تدفین تابوت، گوردخمه، گورخمره کشف شده است.
درغرب سرزمین اشکانیان دفن اجساد در دیوار و کف خانه خشتی مرسوم بود
دردشت مغانگور خمره ای استفاده میشد.
در پارک طاق بستان نیزیک گورستان وسیع گورخمره ای یافت شده
درهمدان تعدادی گورخمره ای وتابوت کشف شده
در مریوان گورستان خمره ای بسیاری در اطراف دریاچه یافت شده ودر قبرستان چشمه سار مرودشت از تابوت استفاده شده
در شمالشرق سرزمین اشکانیان در محل هایی چون نسا و سغد، استودان های سفالی برای دفن اموات استقاده میشده
اجساد خردسالان در خمره یا دیگ کوچک قرار میگرفت و دفن میشد
تابوتهای سفالی وچوبی نیز استفاده میشد.
در سلوکیه گورهای خانوادگی استفاده میشد که در آنها اجساد درون تابوتهای وان مانند قرار میگرفتند.
در الحضر ساختمان های چهارگوش برای دفن اموات ساخته بودند. در پالمیرا برج هایی مانند برج خاموشی زرتشتیان و آرامگاه های زیرزمینی استفاده میشد
دقت کنید در کل اشکانیان اجساد خود را دفن و در کنار آنها اشیایی قرار میدادند. گاهی افراد خود را انفرادی و گاهی دسته جمعی دفن میکردند. برای دفن اجساد جهت خاصی را مراعات نمیکردند، اشیای کنار جسد به زندگی روزمره متوفی مربوط بود، و اشیای اهدا شده به جسد اکثرا در کنار تابوت قرار داده میشد، و جسد را داخل تابوت در خاک و در گورهای سنگی قرار میدادند. اجساد هم بصورت جمع شده و هم بصورت کشیده و هم طاق باز دفن میشدند.
خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415
برچسبها: قبر اشکانیاشکانیانتابوتایران باستانزرتشتیان
مصریان و سومریان ، در این مورد از ایران پیشی گرفته اند و مصریان در حدود چهار هزار سال است
که از طلا استفاده میکنند البته در اوایل به کار گیری طلا در مصر ،
این فلز مختص فرعون و خانواده او بود و دیگران حق استفاده از آن را نداشته اند .
در هر حال ، قبل از هخامنشیان حدود سه هزار سال قبل ، ایرانیان از مس و مفرغ و آهن و برنج ،
برای تزئینات و همچنین لوازم جنگی استفاده میکردند
پس قبوری که منتسب به مهر پرستان ابتدایی و همچنین چند ایزدان باستان است،
دارای طلا نیست زیرا در این دوره ها اصلا طلا وجود نداشت .
از زمان هخامنشیان به بعد ، طلا وارد گردونه فلزات ایران شد .
( البته برخی از باستان شناسان اعتقاد دارند که طلای ایرانی ،
پانصد سال قبل از هخامنشی در ایران وجود داشته ولی در مقیاس بسیار کم )
پس قبوری که منتسب به دوره قبل از هخامنشیان باشد ،
در بهترین حالت دارای ابزار آلات و یا وسایل تزئینی مسی یا مفرغی است .
ارزش قبر هايي دفينه
این قبور از نظر میراث فرهنگی دارای ارزش هستند ولی از نظر من و شما نه .
ادوات مسی بدون شک اکسیده شده و نمی توان آن را ذوب کرد و به مس رسید .
خواهشا این قبور را باز نکنید .
نشانه ای که می توان آن را به کار گرفت این است که ظهور فلز طلا ، تقریبا با رسمی شدن خط میخی هم زمان است .
به راحتی می توان اینطور استنباط کرد که اگر در قبور خط به کار رفته باشد احتمال وجود دفینه بیشتر است البته فقط احتمال .
طبق برآوردهای باستان شناسان کشور ایران ، بین هفت هزار تا دوازده هزار سال تمدن در خود نهفته دارد
و بسیاری از این قبور هنوز هم وجود دارند که مربوط به هزاران سال پیش است . این قبور را باز نکنید .
وجود دفینه در قبور و مقابر مربوط به حدود دو هزار و هفتصد سال پیش تاکنون است .
حال چگونه می توان فهمید که این قبور متعلق به چه زمانی است ؟
- یکی از راه ها وجود خط است
- راه دیگر وجود قبرستان است
قبر هايي دفينه در ایران باستان
یعنی زمانی که ایرانیان تصمیم گرفتند که مردگان خود را در مکان خاص دفن کنند .
زیرا پیشینیان معمولا در خانه هایشان دفن میکردند.
راه دیگر برای فهمیدن عمر این قبور ، کتابخانه ها و کتابهای خطی بومی است .
تاریخ منطقه و همچنین اتفاقاتی که در منطقه افتاده بسیار کار گشاست .
این قبور معمولا مدور حفر می شدند .
دارای سنگهای بزرگ و همچنین دارای عمق کم هستند .
فرد مدفون به جهت خاصی خوابانده نشده و اگر سه قبر شکافته شود می بینید که در سه جهت مختلف دفن شدند .
خلاصه به طور کل اگر این نوع قبور را ببینید خودتان متوجه خواهید شد زیرا استخوانها نیز به زمین چسبیده و در حال جذب به زمینند .
و بسیاری نشانه های دیگر که به آن در مطالب بعد خواهیم پرداخت .
معمولا قبور دوره سلوکیان و اواخر اشکانیان و دوره هخامنشیان دارای بهترین هدایا هستند .
در ادوار پس از ساسانی و طلوع اسلام ، دفینه گذاری از قبور و مقابر به مکانهای دیگر منتقل شد
ولی بطور کامل و تمام ، قبور ایرانی خالی از هر وسیله ای دفن نمیشدند
بلکه میترا پرستی و میتراییوم ها تا چند قرن وجود داشتند و به شیوه باستانی خود تدفین ميكردند
خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415
برچسبها: قبر دفینه داراشکانیانایران باستانفلز طلا
قلعه های ایران در دفینه یابی در گذشته و کشور ایران به علت وضعیت
جغرافیایی خاص که بین دو جلگه آباد بین النهرین و پنجاب سند در کشور هند قرار گرفته
، کشور رابطی بوده است که اقوام و طوایف مختلف برای دسترسی به غرب و شرق مجبور بودند از آن عبور کنند
و در نتیجه همواره مورد توجه و تهاجم به ویژه از طرف شرق و شمال شرق بوده است.
قبایل ماساژت ساکنین منطقه شرق دریای خزر که کورش کبیر را به قتل رساندند ،
یورش مغول،تیمور،غوریان،ازبک ها و ترکمن ها دائما کشور ما را مورد تاخت و تاز قرار می دادند
و از غرب،تهاجم اسکندر و عربهای وحشی و حملات مکرر رومیان و عثمانی ها دائما امنیت سیاسی و اقتصادی ما را تهدید می کردند
و در این اواخر نیز بخشهای مهمی از خاک ایران جدا شد
مثل قفقاز و گرجستان و ارمنستان و شیروان و قسمت های از اراضی شمال شرقی دریای خزر که بنام ورارود نام داشت
به دست روس ها و افغانستان هم به دست انگلستان جدا شدند.
زندگی در چنین منطقه نا امنی ایرانیان را به ساختن ارگ،قلعه،برج و بارو مجبور کرد.
معماری و مصالح ساختمانی قلعه های ایران در دفینه یابی
با توجه به تقسیم بندی قلعه های ایران در دفینه یابی به دو نوع جلگه ای و کوهستانی،مصالح ساختمانی آنها نیز متفاوت است.
طرح اصلی قلعه های جلگه ای مربع و یا مربع مستطیل است
که در چهار گوشه آن برج های مدور برای دفاع ساخته شده اند،
مصالح این قلعه ها خشت و گل است و به ندرت از آجر و گچ استفاده شده است.
بارو (دیوار ضخیم) این قلعه ها چینه (دیوارهای گلی که آن را بند بند می سازند) است
یا با خشت های قطور ساخته شده است،برای استحکام آن قطر و ضخامت بعضی از بارو ها به چهار متر هم می رسید.
اطراف بعضی از این قلعه ها خندق حفر می کردن و برای رسیدن به قلعه از پل های متحرک بهره می گرفتند.
بعضی از این قلعه ها به دلیل امنیت آن ها محل سکونت کشاورزان و روستاییان شد
که با گذراندن خیابانی معمولا شمالی و جنوبی و تامین آب آشامیدنی خانه های روستایی در دو طرف خیابان ساخته می شد.
از این قلعه ها می توان به ،قلعه هنجن در سر راه نطنز به ابیانه است اشاره کرد که تا این اواخر محل سکونت بوده است.
ساختار داخلی و خارجی قلعه های ایران در دفینه یابی
این قلعه دارای برج و باروی ضخیم بسیار بزرگ بوده است.
داخل قلعه کوچه های پر پیچ و خمی داشته است
که همه آن ها به گذر اصلی قلعه که به در قلعه منتهی می شود راه دارند.
خانه ها دو طبقه هستند و از طبقه زیرین برای نگهداری دام
و یا انبار مواد غذایی و آشپزخانه استفاده می کردند و اتاق های نشیمن در طبقه دوم قرار داشته اند.
از قلعه های مشهور ایران ، قلعه فلک الافلاک در شهر خرم آباد است.
این قلعه با وسعت زیاد یکی از قلعه های معروف ایران است که هم اکنون تبدیل به موزه شهر خرم آباد شده است.
مصالح دژهای کوهستانی را معمولا از سنگ های بدون تراش نظیر سنگهای کوه یا رودخانه همراه با گچ غربال شده فراهم می کردند.
در زیردست دژهای کوهستانی پرتگاه های عمیقی تعبیه شده است.
درقسمت انتهایی برج ها و بعضی مواقع،باروها،کنگره هایی ست که مخصوص کمانداران بوده است تا بتوانند از شکاف کنگره ها دشمن را هدف قرار دهند.
در بعضی از دژها و قلعه ها،مانند الموت قزوین،پایین دژ محل سکونت روستاییان بوده است.
خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415
برچسبها: قلعهایران باستانقلعه فلک افلاکقلعه الموت
آتش سپاری در ایران باستان چگونه بود؟
در ایران باستان با انواع مختلف تدفین روبهرو هستیم که از آن به عنوان سپردن بدن انسان به دنیای دیگر یاد میشود. آتش سپاری، خاکسپاری، هوا سپاری، آب سپاری و…، انواع این تدفینها بودند که برخی از آنها در عصر حاضر نیز اجرا میشود.
سنت آتش سپاری یا جسد سوزی معمولاً در مناطقی از دنیا انجام میشود که آب و هوای بسیار سردی دارند که امکان به خاک سپردن جسد وجود ندارد چراکه یا امکان کندن زمین به دلیل لایههای یخ وجود ندارد یا آنکه ممکن است جسد یخ بزند و از بین نرود و سبب شیوع بیماریها شود.
از این رو جسد را می سوزاندند. در دوران پیش از تاریخ جسد سوزی در مناطقی مانند سیبری، لهستان و شمال اروپا باب بود. البته شواهدی از جسد سوزی را در منطقه خاورمیانه داریم حتی در تپه سیلک و منطقه یارین تپه در بین النهرین در دوران نوسنگی شواهدی از این نوع تدفین به دست آمده. اما در هزاره دوم پیش از میلاد شاهد چنین تدفینی نبودیم. این در حالی است که در کاوشهای جدید خود در محوطه استرک با گوری روبرو شدیم که بیش از ۱۵ فرد، از زن و مرد گرفته تا پیر و جوان و حتی کودک آتش سپاری شده بودند.
این آیین در هندوستان نیز رایج بود. باستان شناسان فرضیهای را مطرح کردهاند مبنی بر آنکه این سنت یک سنت هندواروپایی و آریایی است و شاید ریشه این آیین به هزاره دوم و سوم پیش از میلاد و زمانی باز گردد که اقوام هندواروپایی از آسیای مرکزی و مناطق استپ به مناطق پایینتر کوچ کردند.
پاسخ روشنی درباره اینکه آیا این افراد بیماری خاصی داشتند یا مجازات شدهاند یا آنکه آیین خاصی درباره آنها اجرا شده است به دست نیاوردهایم. اما با توجه به بررسی مجموعه خاکسترهایی که حتی در میان آنها استخوان انسان نیز به دست آمده، متوجه شدیم گوری که از قضا بسیار شاخص نیز هست و این خاکسترها در آن کشف شده محل آتش سپاری و جسد سوزی نبوده؛ بلکه این خاکسترها از جای دیگر به این گور منتقل شده است. نظر و فرضیه کاوشگران بر آن است که این جسد سوزی یک آیین بوده و این بقایا برای مدت زمان طولانی در جای دیگری نگهداری و سپس به این مکان آورده شده است.
کنار گورهای آتش سپاری شده شی خاصی به دست نیامد. اما در گورهایی که خاکسپاری در آنها انجام شده چه در گورهای دخمهای و چه در گورهای چکمهای، تعداد قابل توجهی شیء پیدا کردیم.
خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415
برچسبها: آتش سپاریایران باستانگنج یابیآثار شناسیدفینه یابی
در ایران باستان مردگان را به چه روش هایی دفن می کردند؟
روشهای دفن قبل از رواج دین مزدیسنا
سوزاندن مردگان
در اوستا از سوزاندن مردگان یاد شده و آن را گناهی بزرگ دانستهاند و این میرساند که در عهد وندیداد یعنی در دوران اشکانی، این رسم هنوز در بین بخشهایی از ایران وجود داشتهاست.
کولتپه
کولتپه به جائی اطلاق میشود که تودهٔ بزرگی از خاکستر بصورت طبقهطبقه، روی هم انباشته شده و بصورت تپهای مانند درآمدهباشد. در آذربایجان غربی بویژه کنارههای دریاچه ارومیه که مرکز آتشکدههای ایران بودهاست، کولتپههای زیادی برجا ماندهاست. روستائیان از این خاکسترها برای کود دادن بزمین بهره میبردهاند و سالیان دراز است که آنها در کشتزارهای خود استفاده میکنند تا موجب باروری زمین گردند، بطوری که برخی از این تودههای خاکستر یا کولتپهها اکنون اثری برجا نماندهاست. این خاکسترها لایهلایهاند و در میان هر لایه مقداری خاک و گاه اشیاء قدیمی بویژه کاسه و کوزه و ظروف مختلف پیدا میشود.
دربارهٔ علت پیدایش این تپههای خاکستر در آذربایجان ایران حدسهای گوناگونی زده میشود. بیشتر دانشمندان برآنند که این تودهٔ خاکستر بازماندهٔ هیزمی است که در آتشکدهها میسوخته و در طی سدهها تلی از خاکستر برپا گشتهاست. اما به سبب اینکه در جاهای دیگر ایران حتی نزدیک به آتشکدههای بزرگ تپهٔ خاکستر وجود ندارد، برخی دیگر از محققان این نظریه را قبول ندارند. نظریهٔ دیگری که عنوان شدهاست به اینصورت است که شاید علت را در ویژگی آئین مردم این ناحیه باید جستجو کرد. ناحیهٔ اطراف دریاچه ارومیه، نخستین جای فرود آمدن نیاکان مادی بودهاست که مزداپرست بودهاند و در سحرگاه مهاجرت هنوز از آئین زرتشت آگاه نبودهاند و شاید هم زرتشت هنوز پا به جهان نگذاشته بودهاست.
مزداپرستان گویا مانند همتباران هندی خود مردگان را در جایگاهی ویژه میسوزاندند و این خاکستر فراوان، بازماندهٔ چوب و هیزمی است که جسد را در میان آن به آتش میکشیدهاند و بنابر سنن کهن پس از سوزاندن جسد برای زندگی پس از مرگ شخص درگذشته، در میان خاکسترها ظروف سفالین یا فلزی میگذاشتهاند و روی این تودهٔ خاکستر خاک نرم میریختهاند تا هنگامی که شخص دیگری درمیگذشته، برای سوزاندن او دوباره بتوانند بر پهنهٔ خاک هیزم قرار بدهند. استخوانهای سوخته شده را سپس گرد آورده و آنها را در استودانهای کنار آتشکده میریختند همچنانکه امروز هنگامی که جسد در دخمهها پوسید و عاری از گوشت و پوست شد، استخوانها را در چاه استودان میریزند.
خاکسپاری
اعتقاد به روح و روان و زندگی پس از مرگ به اشکال گوناگون در سراسر نقاط و مراکز جهان باستان از جمله ایران وجود داشتهاست. بر اساس و مبنای همین اعتقاد در گور مردگان اسباب و لوازم زندگی و خوراک و پوشاک قرار میدادند. در ادواری قدیمتر بر اساس شغل متوفا ابزار پیشهاش را نیز پهلوی دستش قرار میدادند. اغلب مردگان را در عمق کمی که گاهی از ۲۰ سانتیمتر نیز تجاوز نمیکرد، دفن میکردند. شکل اسکلتهایی که باقی مانده به شکل خمیده و منحنی است. برخی اوقات مرده را طوری خمیده دفن میکردند که تمام اعضای بدنش به جانب شکم کشیده شده باشد.
با پیدایش و کشف فلزات، زینت مردگان با اشیاء طلاه و نقره و سنگهای گرانبها رسم و شایع شد. این رسم خدمت مهمی به فهم هنر و دانستنیهای دیگر باستانشناسان کردهاست زیرا که تقریباً تمامی جواهراتی که از زمانهای باستان به دست ما رسیدهاست از مقابر و گورها یافت شدهاست.
رنگکردن مردگان
در ادوار قدیم جسد مرده را با رنگ قرمزی میپوشانیدهاند که از اکسید آهن به دست میآمده و در فلات ایران فراوان بودهاست. این نظر هم وجود دارد که ممکن است زندگان بدن خود را به دلایلی با همین ترتیب رنگ میکردند و چون فوت میشدند، اثر این رنگ بر بدنشان باقی میماندهاست. در دورانهای متأخرتر بجای اکسید آهن بر استخوانبندی متوفا با رنگی سرخفام، با گِلِ اُخرا نقشهایی ایجاد میکردند.
خاکسپاری در منازل
رسم دفن مردگان در جاهای مختلف خانه، احتمالاً بنابراین اندیشه بودهاست تا با بازماندگان مجالست و مصاحبت داشته باشند چه به بقای روح و زندگی پس از مرگ سخت معتقد بودهاند. این رسم تا مدتی دوام داشت و هنوز آن زمانی فرا نرسیده بود تا از مردگان در ترس و هراس افتند.
پیدایش ترس از مردگان
در بسیار از اقوام و ملل ترس از مردگان وجود داشتهاست و شاید این نشانی از آغاز دوران نیاکانپرستی باشد. بازماندگان برای مردگان قربانی میکردند، هدیه میفرستادند و میکوشیدند تا همچون خدایان شر، دلشان را نرم و مهرآمیز نمایند. در برخی نقاط چون مردهای پیدا میشد، وی را درون خانه دفن کرده و خود در جایی دور خانه میساختند تا روح متوفا آنان را پیدا نکند یا درهای ورودی و خروج خانه را پس از فوت یک نفر مسدود کرده و از آنجا میگریختند تا روح محبوس فرصت تعقیب پیدا نکند. آثار چنین اندیشههایی در دین ایرانی نیز برجای ماندهاست.
در هرات رسم بر آن جاری بود که چون در خانای کسی میمرد، سرنشینان وخویشان آن خانه را ترک میکردند. در بند نهم از فرگرد دوازدهم وندیداد آمدهاست، «ششمین سرزمین که اهورامزدا آفرید، هرات هَرَئیوَه است، که در آن ترک کردن خانهها به هنگام مرگ رواج دارد. آفتی که اهریمن پرمرگ در این سرزمین آفرید، سرشک (سرسکه)، وشیون و زاری (دریویکه) بود.»
دفن مردگان در قبایل پارس
چنین به نظر میرسد که به خاک سپردن مردگان یک آئین پارسی بوده که بعدها به تدریج متروک شدهاست. سندی بسیار جالب در این مورد از بردهای ایرانی به نام اوفراتس (Eufhrates) به دست آمدهاست. «مرا مسوزان، آتش را از برخورد تن من میالای، من پارسیم، نیاکانم نیز پارسی بودند و گناه آلودن آتش به نزد ما گرانتر از مرگ است. مرا به خاک بسپار، مولایم، ولی برتنم، آب تطهیر نیفشان چون من آبها را نیز گرامی میدارم.»
سیسرو، اسبیوس، هرودوت، و استرابو نقل میکنند که مغان زرتشتی جسدها را در برابر سگها یا لاشخورها قرار میدادند. پارسیهای دوره هخامنشی آنها را مومیایی میکردند؛ ولی طبق گفته گزنفون کوروش میگوید:
«ای فرزندانم، بدن مرا بعد از مرگم نه در طلا و نه در نقره قرار مدهید، بلکه بلافاصله در زمین بگذارید».
این مطلب نشان میدهد که مراسم مربوط به مردگان در مورد هخامنشیان با آنچه در دین زرتشتی رایج میباشد، اختلاف داشته است. از ملاحظه گور داریوش بزرگ و خاندان هخامنشی در نقش رستم واضح میشود که شاهان هخامنشی قانون منع و جلوگیری از دفن مرده را در سرزمین رعایت نمیکردهاند. در کتاب اوستا دفن جسد مرده در زمین منع شدهاست، ولی این امر مانع نمیشد که استخوانهای خشک جسد مدفون گردد، یعنی در محلی به نام استودان ریخته شود.
مراسم در ارتباط با مردگان در دین مزدیسنا
ایرانویج زادگاه آریاییها و زرتشتیان سرزمینی سرد و یخبندان و بیشتر ماههای سال زمین سرد و سخت و یخین بود. به دلیل عدم جنگلها و کوهستانی بودن، آریاییها مردههای خود را روی کوههای بلند و قلهها میگذاشتند تا خوراک کرکسها شده، زودتر از بین بروند و جلوی بروز و شیوع بیماری گرفته شود. اندک اندک برخی از ایرانیان از جمله مادها روی کوهها و مکانهای دور از اجتماع آدمیان برجهایی مشهور به دخمه ساختند که زرتشتیان به آن «دادگاه» و پارسیان «دخمو» میگفتند که در منابع انگلیسی ایرانشناسی، tower of silence ذکر شده و «برج سکوت» ترجمه شدهاست. در وسط دخمه چاهی به نام «سراده» یا «استهدان» (استودان:استخواندان) وجود داشت که استخوان مردگان پس از پاک شدن از پوست و گوشت در این چاه ریخته میشد .
دفن مردگان
در آیین زرتشت آتش و آب و خاک مقدس هستند اگر جسد را مدفون کنند خاک را آلوده ساختهاند و اگر در آب غرق کنند آب را ناپاک نمودهاند و اگر در آتش بسوزانند با آلوده ساختن این فروغ آسمانی بزرگترین معاصی صورت گرفتهاست. به عقیدهٔ پیروان مزدیسنا باید جسد را در دسترس مرغان و جانوران لاشهخور قرار داد یا بالای برجهای خاموشی در معرض نابودی گذاشت.
دفن با تابوت
استفاده از تابوت در آئین مزدیسنا ممکن است به رعایت آئین آلوده نساختن خاک یا تدفین بقایای اجساد ارتباط داشتهباشد
خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415
برچسبها: ایران باستاندفن مردگاندفینه یابیگنج یابیآثار شناسی
کوروش در نزد بابلیان، برگزیدهٔ مردوک، در نزد یهودیان، مسحشدهٔ خداوند بود و بهنظر نمیرسد که مادها او را سروری بیگانه فرض کردهباشند. هرودوت میگوید که پارسیان از او چونان یک پدر سخن میگفتند، زیرا وی مهربان بود و از آنچه برای ایرانیان نیکو بود، کوتاهی نمیکرد؛
داندامایف میگوید «کوروش محبوبترین شاه پارس و بنیانگذار یک امپراتوری جهانی بود».«به نظر میرسد کوروش به سنت و ادیان سرزمینهای فتح شده احترام میگذاشت. پارسیها او را پدر، روحانیان بابل او را برگزیده مردوک، یهودیها او را مسیح فرستاده شده از جانب یهوه و یونانیان او را فاتحی بزرگ و سیاستمداری باهوش میدانستند. گزنفون در کورشنامه او را حکمرانی آرمانی و ایدهآل توصیف میکند».
والتر هینتس، میگوید: «کوروش سه امپراتوری را ساقط کرده بود: ماد، لیدیه و بابل. آیندگان فراموش نکردند که کوروش هیچکدام از سه فرمانروا، نه آستیاگ، نه کرزوس و نه نبونعید را نکشت، بلکه به تبعید آنها بسنده کرد و حتی برای آنها زندگی شاهانهای فراهم آورد. این رفتار در جهان باستان بیسابقه بود و تا زمان کوروش هرگز اتفاق نیفتاده بود».
خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415
برچسبها: مختصری از شخصیت کورش بزرگ آثار باستانی گنج کورش ایران باستان باستان شناسی
د1-جوغنی که قطروعمق ان باهم مساوی وبالاتراز 12سانتی مترباشد
محاسبه=قطر جوغن *2*3/ 3
2-جوغنی که به لبه ان یک دایره کوجک وصل باشد
محاسبه=نشان از یک تپه درهمان نزدیکی میدهد که جوغنی دیگر در انجا میباشد و محاسبات دیگر ازان جوغن اغاز میشود
3-جوغنی که دردیواره ان یک گردی ویاسوراخ داشته باشد
محاسبه=روبروی همان سوراخ یا دایره 6متر حرکت شود
4-جوغنی که عمقش بزرگترازقطرش باشد
محاسبه=عمق*3/3به طرف جنوب غربی
5-جوغنی که یک شیار ازان خارج میشود
محاسبه=دارای اهمیت میباشد وجهتهای ان غالبا بطرف شمال غربی وجنوب غربی میباشد طول شیار*3/3وبه طرف مسیر شیار حرکت شود
6-جوغنی که دهانه ان 3تا7سانتیمتر وعمق ان کمتر 2سانتیمتر باشد
محاسبه=قطر عمق تقسیم بر7 *3/3بطرف علامت مشخصه
7-جوغنی که بشکل کاسه وارونه میباشد
محاسبه=قطر- عمق*3/3بطرف علامت مشخصه
خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415
برچسبها: گنجدفینه ها ایران باستان محاسبات و اسرارجوغنها اسرارگنج یابی
در روستای علی آباد مجموعه ای تاسیسات تاریخی و فرهنگی وجود دارد که یخچال علی آباد یکی از آثار تاریخی آن به شمار می رود . علاوه بر بنای خود یخچال این مجموعه شامل آب انبار و دیواری برای انبار کردن آب در پشت آن و یخ بستن و سپس انتقال یخ به درون یخچال است .
این اثر در تاریخی 1382/11/2 به شماره 10808 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است .
خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415
برچسبها: یخچال قدیمی علی آبادیخچال هابناهای باستانیآثار ملیایران باستانجاذبه های تاریخی
یخچال طبیعی « کلین» در شرق بخش حسن آباد فشافویه از توابع شهرستان ری و به فاصله حدود 400 متری غرب بقعه شیخ کلینی قرار دارد که قدمت آن به چهارصد سال پیش و دوران صفوی باز می گردد و مردم آن روزگار از یخ این یخچال که در زمستان تهیه می شد، در تابستان استفاده می کردند.
محل انتخاب یخچال
محمدعلی کاکی مسئول میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ری در ارتباط با معرفی این بنای تاریخی می گوید: کارشناسان در آن هنگام برای ساختن یخچال، در ماه های سرد قرار داشت و موجب یخ بستن سریع آب می شد، شناسایی و سپس اقدام به ساخت یخچال در این مناطق می کردند. یخچال هایی که در منطقه کلین ساخته شده، در پست ترین نقطه زمین بنا شده است که پایین تر از آن بستر رودخانه ها قرار دارد.
در بخش حسن آباد، دو یخچال کلین و حکیم آباد بر جا مانده است که ظاهراً تکافوی جمعیت آن روزگار را می داد.
شکل ظاهری و نوع مصالح
برای ساخت این بنا از خشت هایی به ابعاد 24×24 و ضخامت 4 سانتی متر و مصالح خاک رس و کاهگل در بنای گنبدی و از گچ، سنگ و ساروج در پی استفاده شده است.
قطر یخچال هشت متر، عمق آن سه متر، مساحت بنا حدود 30 متر مربع و ارتفاع گنبد 10 متر است.
فضای اطراف یخچال باز است و دو در به ارتفاع حدود دو متر و عرض یک متر و نیم که در هر دو طرف به یک اندازه است، به موازات هم در مسیر جریان باد قرار دارد که باد از یک در وارد محیط یخچال شده و پس از گردش جریان باد در داخل محوطه یخچال، از در دیگر آن خارج می شود که این حالت موجب برودت بیشتر فضای داخل یخچال و یخ زدن آب در درون گودال می شود.
وقتی وارد بنا می شوید با عبور از چند پله به کف بنا می رسید که این پله ها در هر دو طرف وجود دارد و امتداد آن در یک راستا و از بالا تا کف، عرض پله ها یکی است. دور تا دور داخل بنا از بالای دیواره مخزن، پاگردی به پهنای 70 سانتیمتر قرار دارد که می توانید داخل یخچال را کاملاً دور بزنید. در محوطه بیرون دو طرف درها نیز دیوارهایی قرار داشته که به شکل قیف عمل کرده و کار هدایت باد به درون یخچال را با سهولت و میزان بیشتری انجام می داد که در حال حاضر از این دیوارهای قیفی اثری باقی نمانده است.
قطر دیوار در پایین بنا بیشتر است و هرچه بالاتر می رود نازک تر می شود، به گونه ای که در پایین گنبد از سه ردیف خشت استفاده شده است و هرچه بالاتر می رود، از دو ردیف و در نهایت در بالای آن از یک ردیف خشت استفاده شده است که قطر سقف گنبد در بالا به 10 سانتی متر می رسد.
در پشت دیواره شرقی گنبد و محل سرازیر کردن آب به چال یخ، تأسیسات مربوط به یخچال، شامل اتاقکی کوچک با دو تاقچه قرار دارد که احتمالاً محل اقامت خدمه یخچال بوده است.
روی فضای بیرونی گنبد با خشت سنگفرش شده است تا نفوذ گرما و خروج سرما از یخچال جلوگیری شود.روی این سنگفرش ها و نیز فضای اندرونی آن با کاهگل اندود شده است.
در قسمت پی و جایی که به عنوان مخزن ذخیره یخ ساخته شده، از سنگ های تراش خورده منظم و ملات گچ، آهک یا ساروج استفاده شده است که استفاده از این نوع مصالح جلوی نفوذ آلودگی ها و نیز هدر رفتن آب موجود در خزینه یخچال را می گیرد و آب موجود در آن هم به پی ها نفوذ نمی کند و این امر موجب بالا رفتن عمر بنا و جلوگیری از تخریب آن می شود.
بنای مخروطی و دایره ای شکل یخچال موجب می شود که هوا به خوبی در فضای داخل یخچال بچرخد و برودت آن بیشتر شود. همچنین حالت دوار و گنبدی آن موجب شکستن اشعه خورشید شده و گرمای کمتری را جذب می کند. از سوی دیگر عمر مفید بنا را در برابر بارش نزولات جوی و سایر عوامل فرسایشی افزایش می دهد.
کاکی می افزاید: حدود 20 تا 25 درصد این بنا شامل گنبد و در آن آسیب دیده بود که سال گذشته قسمت های آسیب دیده مرمت شد. فاصله این بنا تا خانه های مسکونی حدود 200 متر است که به همین خاطر برای مراقبت و محافظت از آن، یگان حفاظت میراث فرهنگی به صورت روزانه به بنا سرکشی می کند.
یخچال روستای کلین از معدود بناهایی از این دست در شهر ری است که بسیار کامل تر و با تأسیسات مربوط به محوطه تهیه یخ است. از این نوع بنا فقط یک نمونه دیگر در این منطقه برجا مانده است که در روستای قشلاق وهن آباد بخش فشافویه قرار دارد.
نحوه ساختن یخ
ساکنان این منطقه در ماه های آخر سال برای ساختن یخ به وسیله دلو یا سطل و به صورت دستی یک لایه آب به قطر پنج تا 10 سانتیمتر در مخزن یخچال می ریختند و چند روز صبر می کردند تا آب موجود در مخزن یخچال یخ ببندد. احتمال می رود پس از یخ بستن آب، لایه ای از گونی یا حصیر روی سطح آبی که منجمد شده قرار می دادند و سپس اقدام به ریختن آب بر روی سطح یخ زده می کردند و مجدداً چند روز صبر می کردند تا آب یخ ببندد و دوباره روی سطح یخ لایه یا عایقی قرار می دادند تا در تابستان و هنگام خرد کردن یخ به قطعات کوچکتر و توزیع بین مردم، قطعات آن متلاشی و ضایع نشود.
این روند آنقدر ادامه می یافت تا محیط چال یخچال پر می شد، سپس با الیاف گیاهی که به صورت عایق عمل می کرد روی یخ را می پوشاندند تا مانع آب شدن یخ شود و در فصول گرم سال از این یخ استفاده می کردند.
این یخچال ها معمولاً در نزدیکی قنات هایی قرار داشت که کار سر ریز کردن آب درون آن نیز خیلی مشکل نباشد، البته روش دیگر برای ساختن یخ، پر کردن چال از برف بوده که این روش معمولاً در مناطق دیگر اعمال می شد.
کاکی ادامه می دهد: شخصی به نام میراب که در یخچال فعالیت می کرد و کار نگهبانی و انجام امور تهیه و درست کردن یخ را بر عهده داشت، در فصول گرم سال یخ را قطعه قطعه می کرد و به تناسب جمعیت و تعداد افراد هر خانوار سهمیه یخ آنها را در اختیارشان قرار می داد.
یخ های تولیدی به قشر خاصی اختصاص نداشت و عامه مردم به صورت یکسان از آن بهره می بردند و تنها تفاوت آنها میزان حق الزحمه یا دستمزدی بود که به تناسب میزان یخی که دریافت می کردند حق شارژ و یا حقوق به متصدی یخچال پرداخت می شد.
این بنا به صورت خودیاری و مردمی ساخته شده و هیچ سنگ نبشته و مدرک و مستندی در دست نیست که بتوان تشخیص داد این بناها توسط چه کسانی ساخته شده است، اما اینگونه به نظر می رسد که به عنوان یک بنای عمومی مورد استفاده قرار می گرفته است.
خرید بهترین فلزیاب های دنیا 09013545415
برچسبها: یخچال طبیعی کلینیخچال هابناهای باستانیآثار ملیایران باستانجاذبه های تاریخی